سالروز آشنایی مامان و بابا و بیست و پنج ماهگی ملیسا خانم
سلام بابا جوونم . امروز یه مناسبت مهم و شیرین در خصوص من و مامانه . امروز سالگرد آشنایی من و مامانت ، سرآغاز فصل عشق و زندگی ، شور عاشقی ، گذشت و مهربونی و از همه مهمتر امید و آرزوست . امروز دقیقا ساعت 6 عصر ، مامانت به خیمه تاریک و غمزده دلم که از دوری و جدایی خواهرزاده ام الناز دردناک بود و خانوادم رو مستهلک کرده بود ، وارد شد و فداکاری و مهربونی رو در حق من هبه کرد . امرزو ساعت 6 عصر بهانه ای می شه برای داشتن تمام خوبیهای دنیا نظیر : مامان ، خانواده مامان در کنار خانواده خودم . خدا رو شاکرم به خاطر تمام این الطاف ، راستی بابا الان یک هفته می شه که پام تو گچه. اومدم تو اداره فوتبال بازی کنم و از اونجایی که این نقل قول به حد ...