سفر بخیر عزیزم
سلام عزیز دل بابا . سلام ملیسای خوشگل و خوش سیرتم . الهی فدای اون شیرین زبونیهات بشم . ببخشید که باز هم دیر اومدم و دیر به وبلاگت سر زدم . الان تقریبا یک ساعتی می شه که از سفر رامسر برگشتیم . خیلی خوش گذشت . دقیقا تو حیاط ویلا کلی وسایل بازی بود که شما از ابتدای صبح تا انتهای شب و موقع خواب جیغ و داد می کردی و آهنگ تاب تاب عباسی رو سر می دادی . از اونطرف هم 4 تا بچه گربه بودند که شما کلی باهاشون بازی کردی . از همه مهمتر فضای بسیار ایده آل و زیبای حیاط ویلا بود که واقعا عالی بود ، صدای دریا و آب ، نسیم صبحگاهی ، آلاچیق قشنگ و شام خونگی و ..... خلاصه از همه مهمتر بودن در کنار هم ، مامانی ، بابایی ، آریا ، پریا و .... واقعا این سفر رو برای تو لذتبخش کرده بود . راستی بابا جوونم تله کابین رامسر رفتیم و شما هم مثل یک دختر نترس و شجاع از تله کابین و قشنگیهای مراتع و کوه÷ایه های رامسر لذت بردی . خوب عزیزم . من کم کم برم و به کارهام برسم . خدا رو شکر می کنم که این سفر رو هم به سلامت رفتیم و برگشتیم و از خدا می خوام که خانواده ها رو با فراهم کردن مقدمات سفر به هم نزدیکتر کنه و روزهای خوب و خوشی رو براشون مقدر کنه . راستی چند تا از کلمات جدیدت رو اینجا می نویسم :
رسیدیم : سیسیدیم
پیچ گوشتی : چیچ گوچتی
وای بابا جوونم خیلی خسته ام ، ذهنم یاری نمی کنه . ایشاله تو یه پست دیگه برات می نویسم .
این عکس نوع ماست خوردن شما رو به خوبی داره نشون می ده :
این عکس نوع خوابیدن شما رو به خوبی و بطور واضح داره نشون می ده :
این عکس شما قبل از خوندن خطبه عقد خاله و عمو هستش . ایشاله تمام مادر پدرها این روز رو ببینند :
اینها هم عکسهای رامسر و لاهیجان هستش