سلام به روشنایی خونه بابا و مامان
سلام بابایی جوونم . روز جمعه شما بخیر . الان حریره بادوم خوردی و مثل یه فرشته کوچولو ، خوابیدی . الهی فدات شم ، به استناد روز شمار وبلاگت شما الان 6ماه و 15روز از زمان تولد قشنگت گذشت . راستش بابا امسال با تمام خوبیهاش یه مقدار سخت و نامهربان برای ما شروع شد . از یه طرف روز دوم عید کیف پول من مفقود شد و کلی مدارک هم از دست دادم . از طرفی محل کار مامان یه مقدار فیلم درآوردند و سر تمدید قرار داد باهاش سر ناسازگاری دارند ، از طرفی هم ما مجبوریم تا تو فرشته آسمونی رو هر روز صبح زود بیدار کنیم و ببریم خونه مامانی . طفلک مامانی کاملا اسیر تو می شه تا زمانی که مامان برگرده و تو رو پس بگیره . به خدا هم دلم برای تو کباب می شه ، هم مامان که انقدر داره اذیت می شه و هم خانواده مامان که اینطوری اسیر برنامه های ما شدند . من از همینجا هم ازشون تشکر فراوون دارم و هم شرمندشون هستم . از طرفی مامان من فشارش رو 19 رفته و الان چند روزه که بیمارستان بستریه و اینکه سر سال ما داره می رسه . دیشب تلفن رو برداشتم و به صاحبخونه زنگ زدم . گفت بهتون جواب می دم . امروز زنگ زد و گفت که کلی باید روی اجاره بکشیم . اصلا فکرش رو نمی کردیم که انقدر بی انصافی کنه . حالا موندیم هاج و واج که خدایا باید چکار کنیم؟ آخه مگه در سال چقدر حقوق ما اضافه می شه که صاحبخونه این رقم ها رو مطالبه می کنه ؟ به خدا موندیم چکار کنیم بابا . ای کاش بتونم برای بعداز ظهرها یه شغل مناسب پیدا کنم ، با این وضعیت واقعا من شرمنده تو و مامانت هستم ، باید همتم رو مضاعف کنم . همیشه ما باید به ساز صاحبخونه برقصیم . البته همه صاحبخونه ها اینطوری نیستند . اکثریت قریب به اتفاقشون انسانهای گلی هستند ولی خوب بعضی ها هم .... فکر دوباره دنبال خونه گشتن ، راضی کردن صاحبخونه جدید و ..... آزار دهنده و ناراحت کنندست . به هر حال گلم اینها رو می نویسم تا بدونی که ما فقط به عشق دیدن روزهای خوب و خوش تو داریم با روزگار و آدمهاش می جنگیم . اینکه تو صحیح وسالم بمون و بزار طعم خوش زندگی رو با وجود تو احساس کنیم ، وگرنه زندگی اونقدر داره به ما فشار میاره که اگر تو نبودی ، هیچ حوصله و انگیزه ای برای دیدن فرداش نداشتم . خیلی حرفها تو دلم هست . اما ساکت می شم . ساکت می شم و منتظر می مونم تا ببینم اون خدای مهربون که بالا سرمون هست نه بخاطر ما ، بلکه بخاطر یکی از فرشته های گلش روی زمین که کسی نیست به جز ملیسا خانم چه راهکار و گشایشی برای ما تقدیر می کنه . حرفی نمی زنم تا بعدها نگی که بابا ضعیف بود ، بابا قدرت مقابله با مشکلات رو نداشت و ...... می دونی بابا ، بعضی وقتها ، حل مشکلات از دست خود آدم بر نمیاد ، بعضی وقتها شرایط موجود ، مشکلات رو به انسان تحمیل می کنه . و فقط خدا و بنده های خوب خدا هستند که می تونند با کمی گذشت این دنیا رو گلستان کنند . ببخشید بابا ، نمی دونم که آیا باید این متن رو می نوشتم یا نه ؟ اما نوشتم تا آروم شم . از خدا بخواه که همه مستاجرها به زودی صاحبخونه بشن و همه بچه ها سالم و تندرست و سلامت باشند . دوستت دارم گل خوشبوی من . این عکس رو وقتی تو اتوبوس به سمت باغ وحش مشهد حرکت می کردی ، گرفتیم .
نگاه محبت آمیز تو نازنین به بابایی تو مشهد مقدس مثل خود من تریپ خسته می خوابی بابا جوونم
به محض اینکه این عکس رو تو خونه دوستم ازت انداختم با سر و مستقیم اومدی پائین .البته گرفتمت