بازگشت ملیسا جون از مشهد الرضا
سلام بابایی جونم . سلام مشهدی ملیسا و یا به قول خاله شیما ( مش ملی ) . الهی فدات شم برای اولین سفر زیارتی ، شما عید امسال تشریف بردی مشهد برای دیدن حرم امام رضا . الهی فدات شم . تا شما رو می بردیم بیرون از هتل ، برنامه خوابت شروع می شد و خواب می رفتی بیرون و اکثرا در حالت خواب بر می گشتی . خیلی دختر خوبی بودی فقط نمی دونم چرا شبها بصورت نا متعارفی می زدی زیر گریه و حسابی اشکت در میومد . الهی فدات شم . خاطره زیاد داری بابا ، اما بزار یکی از خاطراتت رو اینجا بگم . تو ماشین بودیم و هوا یه مقدار سرد شده بود ، کلاه شما دو تا گوش گیر داره که موقع سرما روی گوشت رو می گیره ، خاله شیما کلاهت رو سرت گذاشت و می خواست اون گوشگیر ها رو روی سرت بچرخونه و روی گوشت بکشه ، غافل از اینکه به جای اونها داره گوشت رو می کشه . الهی فدات شم . کلی خندیدیم . البته طوریت نشد بابا . عکس این موضوع رو هم بصورت مستند پائین صفحه برات می زارم . روز دوم هم که حرم رفتیم ، چون ازدحام اطراف ضریح زیاد بود ، من شما رو بالای دستم گرفته بودم تا اذیت نشی ، نمیدونم که چرا شیطونیت گرفته بود و اون بالا به همه می خندیدی، البته ناگفته نماند که احتمالا زائرین شکلک در میاوردند ، خلاصه حرم رو به هم ریخته بودی بابا . ایشالله همیشه سالم و تندرست باشی . تو حرم که بودیم وقتی تو بغلم بودی به پنجره فولاد نگاه کردم و تو رو تو ذهنم با خودم همصدا کردم و از خدا کلی درخواست کردم . کلی دعا و خواسته داشتم . چون مطمئنم خدا صدای تو فرشته پاک و مهربون رو خیلی خوب می شنوه . انشالله که امسال برای همه سال خوبی باشه و همه سالم و تندرست باشند . خوب گلم فردا اولین سیزده بدر توست نازنینم . قراره بریم خونه مامانی و برناممون اونجا مشخص می شه . دوستت دارم عزیز دلم . دوستت دارم آیت الهی ، دوستت دارم ای کسی که با تو طعم شیرین پدر بودن برای من مزه و معنا شد .
این هم پارچه نوشته بازگشت شما از سفر زیارتی
عکس بالا برای اول صبح هست که شما از خواب بیدار شدی. قربون اون آشفتگیت
این هم سند کشیدن گوش شما توسط خاله شیما