دلم برای نوشتن از تو و قشنگیهات تنگ شده
با تمام عشقی که تو وجودم شعله می کشه ، از سر صدق و محبت به یگانه دختر زیبا و نازنین و مه جبینم سلام می دم . سلام می کنم به دختری که هر روز عزیز تر از دیروز ، تمام وسعت این قلب ناچیز بابا رو احاطه کرده . سلام می دم به خانم خانمهایی که نگاه من رو به زندگی قشنگتر کرده . به خانمی که با اومدنش دنیا رو یه رنگ دیگه کرد و معنی مهر و عشق و محبت پدری رو بهم دیکته کرد . الان شما خانم خوشگله دقیقا 3 ماه و 12 روز و 9ساعت و 50دقیقه و 18ثانیه سن داری . ببخشید بابا . چند روز نتونستم بنویسم . وای بابایی جوونم نمی دونی تازگیها آخر شب که می شه چه لحظاتی رو باهات دارم . شاید بعد از مدتی ، دیگه این لحظات تکرار نشه . وقتی شب می شه و چشمهای تو سنگینی خواب رو تحمل می کنه ، تو رو بغل می کنم و آروم آروم برات لالایی می خوونم و همش قربون صدقت می رم . اما قشنگترین لحظه وقتی که اون چشمهای خوشگلت رو تو چشمام خیره می کنی و با یه معصومیت خاصی بهم توجه می کنی. کاش می دونستم اون لحظه تو فکرت چی می گذره . امروز روزنامه ها نوشتند قیمت مسکن 20 درصد افزایش یافت . خیلی حالم گرفته می شه . این یعنی اینکه ما هر روز و هر ماه بیخود و بی جهت داریم تلاش می کنیم و به آینده دل می بندیم . عیب نداره گلم ، تو از خدا بخواه به همه سلامتی بده انشالله خونه هم می خریم . بابا ججوون اگه خدا یه خونه بهمون قسمت کنه اتاقت رو پر می کنم از گلهای قشنگ . از عروسکهای ناز ، پر می کنم از قاب عکسهات ، از بدو تولد تا .... خدا جوونم برای تو هیچی محال نیست . اول از همه به همه سلامتی بده و بعد هم به اونهایی که در حسرت خوونه دار شدن هستند بهشون یه خوونه خوب نصیب کن . راستی بابا جوونم الان شما جلوی تلویزیون خوابت برده و مامان هم داره یه غذای ترکی که امروز از نت یاد گرفته به نام پف بورک درست می کنه . خوب با اجازت من برم . دوستت دارم بابایی.