ملوسک عزیز من
سلام بابایی . سلام به اون چشمهای قشنگ و معصومت . امروز رفته بودی خونه مامانیت . الهی . رفتی حموم کردی و الان مثل یه گل شدی . الهی همیشه سلامت باشی. وای کم کم دارم مثل پدر و مادرها که همش برای بچشون دعا می کنند ، برات دعا می کنم . دیگه باید واقعا باور کنم که یه پدرم . که دیگه تنها خودم و مامانت نیستیم و تو شدی در راس امور . راستی بابایی وقتی از اداره اومدم خونه مامانیت تا شما رو بیارم خونه خودمون شنیدم که صبح ، وقتی مامانت بانک رفته کلی مامانی رو اذیت کردی . خلاصه حسابی شاکی کردی مامانیت رو . بزار بهت بگم پدر سوخته اگه مامانیت رو باز اذیت کنی میزارمت دم در گربه بیاد بخورتاوای نه حیفی . تو عزیز دل بابا و مامانی . میوه دلشونی . میوه عشقشونی. میوه زندگیشونی . میوه و ثمر زحمتها و مزد جنگیدنشون برای رسیدن به همدیگه هستی . دسته گل من دوستت دارم . شاید اگر بزرگ شدی غرور پدرانه من باعث شه تا مستقیم نتونم به زبون بیارم که چقدر دوستت دارم ، اما اینجا فریاد می زنم که دوستت دارم عزیزم . دوستت دارم دخترم .
الان حی نق می زدی و مامان گفت بیام تو رو بغل کنم . از طرفی هم اگر بغلت کنم نمی تونم بنویسم . پس شما نازنین رو گذاشتم روی میز کامپیوتر و برای خودت خوابیدی و منم دارم می نویسم . الهی که فداات شم . دختر گلم ، نازگل من نمي دونم چرا اينطوري شدم ؟ چرا از الان حس پدري رو دارم كه نگران لحظه لحظه زندگي فرزندشه . نگران حالات و احوال كنوني و آينده . حالا مي فهمم پدر و مادرم چه حسي در قبال ما داشتند . حالا مي فهمم چرا مادرم انقدر به درس خوندنم گير مي داد. چرا پدرم به بيرون رفتنم حساسيت داشت ، همش از سر دل نگراني نيست . از سر علاقه و حس مسئوليت بوده . شايد از الان خوب نيست تا راه و چاه نشونت بدم اما شايدم ديگه به بازي روزگار ، اين فرصت رو پيدا نكنم. اما اولين چيزي كه تو دنيا ازت مي خوام اينه كه با خدا باش . بزار مونست اول از همه خدا باشه . منم كودك پدر و مادرم بودم . خيلي وقتها ، خيلي حرفها رو حتي به پدر و مادر هم نميشه گفت ولي مي توني با خداي خودت درد دل كني . مي توني ازش بخواهي كمكت كنه: هميشه با خدا درد دل كن نه با خلق خدا و فقط به يگانه عالم توكل كن آنگاه ميبيني كه چگونه قبل از اينكه خودت دست به كار شوي، كارها به خوبي پيش ميروند؛ ميداني که از خدا خواستن عزت است و اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حكمت است اما از خلق خدا خواستن خفت است و اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است موفقيت پيش رفتن است، نه به نقطهي پايان رسيدن