سالروز قمری عقد مامان و بابا
ملیسای بابا سلام . دیشب که شب ولادت آقا امام رضا بود قسمت دوم جشن تولد تو گل دخترم رو با حضور خانوادم گرفتیم . آخه خانواده بابا برای سالگرد فوت مادربزرگ بابا رفته بودند شهرستان . خیلی خوش گذشت . کلی ذوق کرده بودی و درست مثل بابا که شبها مثل جغد شارژ می شه تو هم سر کیف بودی و کلی حال کردی . تازه شب ساعت یک و نیم هم به زور خوابوندیمت . الهی فدات شم . از طرفی چون یک روز قبل از جشن مامانی و خانوادم رو دعوت کرده بودیم و فرصت کافی نداشتند کادوی نقدی بهت دادند ، ما هم تصمیم گرفتیم اگر بشه یه صندلی غذاخوری برات بخریم ، هر چی باشه دیگه بزرگ شدی و هم سفره ما می شی . الهی قربونت برم . راستی بابا یک مناسبت دیگه هم داریم ، امروز سالروز قمری عقد کنان من و مامانت هم هست . درست پنج سال پیش روز تولد امام رضا ساعت 11:30 خطبه عقد ما جاری شد . بعدش هم مهمون ها رو برای صرف نهار به نائب دعوت کردیم . خلاصه روز خوبی بود بابا . از این جهت که پایه گذار حضور تو نازنین دخترم تو زندگی من و مامانت شد . دوستت داریم بابا .
عکسهای تولدت در کنار مهدیه و امیر مهدی
رفته بودیم پیک نیک که یک سگ ولگرد ولی با حیا و باوفا دیدیم و شما خوشگل خانم هم از آقا سگه نمی ترسیدی . الان میدونم همه خاله ها اعتراض می کنند که چرا تو رو اینقدر نزدیکت کردم
افتتاح صندلی ماشین ، یکی از کادوهای تولد شما از طرف مامانی و بابایی و خاله شیما
و همینطور .......