ملیساملیسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

ملیسا ؛ هدیه آسمانی

دخترم، ملیسای بابا، از وقتی که پا به این دنیای خاکی گذاشتی، شروع به نوشتن کردم، نوشتم از عشق پدری که عاشقانه دخارش رو دوست داشت. بمونی یرام با

سلام فرشته مهربونم

سلام بابایی جوون ،ماچ الهی فدات شم ، ببخشید چند روز نیومدم و ننوشتم . قربونت برم الهی ، الان بردیمت حموم و حسابی آبتنی کردی .دل شکسته الان هم مثل این حاج خانم ها یه روسری سرته و سفید مفید و ترگل مرگل داری از بابا و مامانت دلبری می کنی .  وای خدا ، بابایی نمی دونی چه کیفی کردم . اونقدر آروم و بی صدا آبتنی کردی و ما لذت بردیم که خدا می دونه . فدای اون تن رنجور و نحیفت . بابا هر روز دارم دیوونه تر می شم از دست این طنازی هات . دیشب جایی بودم ، ساعت 12 که اومدم خونه ، دیدم مامانت یه گوشه کلافه نشسته و کم مونده از دست گریه های تو روان پریش شه . الهی . تا اومدم گفت بیا این طفلک بهونه تو رو می گیره . خدایا واقعا درست بود . وقتی بغلت کردم و سرت رو گذاشتم رو شونه هات و برات لالایی خوندم آروم آروم شدی . خدایا چه حس قشنگیه . چه حس زیبایی. الان می فهمم زندگی فقط خور و خواب و شهوت نیست . یه حس ماورای اینها هست بنام مهر و محبت و عاطفه . حسی که بدونی چند نفر هستند که برات واقعا عزیز و مهم هستند . خلاصه اونقدر برات لالایی خوندم تا خوابت برد . بابایی هم بق معمول مثل معتادها صبح زود از خواب بیدار شد و با چشمهای پف کرده که انگار 2 تا مشت زیرش خورده و قیافه ای داغون راهی محل کار شدم تا بازم مثل همیشه همکارهای عزیز و دوست داشتنی اینجانب ، به حالات خلصه وار من بخندند و حتی با دوربین اداره از این حرکات شیرجه زدن ناگهانی بنده روی میز برای خواب ، عکس بندازند . وای بابا کلا همه چیز شیرینه .قلب شیرین و دلچسب ، حتی دلواپسی های تو هم شیرین و قشنگ هستند . دوستت دارم . دوستت دارم بابا.

این عکس زیر هم اولین باری هست که با خودت رفتیم برات خرید کردیم

.  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان آریان جون
30 آبان 90 0:14
ملیساجونم مثله اینکه خیلی بابایی رو دوس داری.افرین
نارینه
30 آبان 90 0:19
فرشته ی زیبایی دارید ... خدا نگهدارش باشه با افتخار لینکتون میکنم
amirmohamad_asra
30 آبان 90 0:36
سلام خانوم کوچولو ممنون که با وبلاگ ما سر زدی بازم منتظرتون هستیم
مامان آرینا
30 آبان 90 0:53
سلام .ملیسا جان خیلی نازی بخدا. خوشحال می شم به ما سر بزنید.
خاله هدي ياسمين زهرا
30 آبان 90 9:59
دو ماهگيت مبارك گل گلاب بابايي مهربون به ما هم سر بزنين لطفاً. خوشحال ميشيم
faeqeh
30 آبان 90 10:37
عزیزم عافیت باشه عزیزم بازم یه دخملی ناز دوست باران شد مرسی که به ما سر زدین بازم بیاین خوشحال میشیم
mamane Ali
30 آبان 90 13:47
چه بابا و دخمل خوبی خدا براتون نگهش داره
مامان دریا
30 آبان 90 13:57
خدا فرشته تون رو براتون تگه داره ...
مامان پریاگلی
30 آبان 90 17:34
انشاالله که همیشه سلامت باشن و باشین و سایه ی شما و همسر گرامی تون همیشه بر سر این کوچولوی ناز مستدام باشه مرسی که به ما سر زدین
خاله علی
30 آبان 90 20:40
عزیزممم خدا حفظش کنه
مامان سام
30 آبان 90 20:51
مرسي كه به ما سر زديد چه دختر خانوم بانمكي .مليسا خانوم حسابي بابايي شده
بابا و مامان یکتا عسل
30 آبان 90 23:57
خوشکل خانم انشاالله زود بزرگ بشی برا مامان و بابا شیرین زبونی کنی تا ببینی چه جوری اونا رو دیونه میکنی . راستی با اون چشمهای خوشکلت هر از چند گاهی به وبلاگ من هم نگاه کن
مامانی حسنا جون
1 آذر 90 5:11
سلام وای چقدر نانازی دخمل راستی یادم نره و ان یکاد.... جیگر طلا ممنون که به حسنا جون سر زدی وبت ستاره بارون زاستی یادم رفت بگم امیدوارم دوستای خوبی باشیم بازم منتظریم
خاله سپیده و خاله منیره و خاله شیدا
1 آذر 90 9:27
سلام مليساي خاله خوبي عسيسم الهي فدات بشم كه اينجوري خيره نگاه مي كني دیگه وقتش شده پاشی بیای پیشه ما کارای مامانتو انجام بدی دیگه مامانت نیاد اینجا . آخه ما اون مامانتو می خوایم چی کار وقتی تو هستی . ااااااالهی گربونت بره خاله منیرت اااااااالهی فدات بشه خاله شیدات منم کم و بیش این بغل مغلا در خدمتت هستم . نفس پاشو بیا پیش ما . ما وقت نداریم بیایم . 9 ماه اینجا بودی حالا یادی از ما نمی کنی بیمرام .
عرشيا كوچولو
3 آذر 90 8:32
سلام. بابايي خيلي خوشكل نوشتي ايشالله زندگيتون هميشه پر از خير و بركت باشه . خدا فرزندتون را براتون نيگه داره ايشالله فرزندي صالح و سالم باشه براتون.
مامان امیرناز
23 آذر 90 12:22
از خوندن وبلگ زیباتون لذت بردم بخصوص از احساسات قشنگتون اگه اجازه می دین لینکتون کنم خبرم کنین مرسی