ملیساملیسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

ملیسا ؛ هدیه آسمانی

دخترم، ملیسای بابا، از وقتی که پا به این دنیای خاکی گذاشتی، شروع به نوشتن کردم، نوشتم از عشق پدری که عاشقانه دخارش رو دوست داشت. بمونی یرام با

اولین چهارشنبه سوری ملیسا خانم

سلام ناناز من ماچ. سلام نو گل زیبای بابا قلب، گل خوشبوی مامان و بابا . الان که دارم برات می نویسم شما تو بغل من با دقت هر چه تمامتر داری اوضاع رو رصد می کنی . الهی فدای اون کنجکاویت شم . شما الان 5 ماه و 22 روز و 11 ساعت از روز ولادتت می گذره . دیشب اولین چهارشنبه سوری خودت رو تجربه کردی . ای وای بابا الان می خواستی تو هم تایپ کنی . کلی ذوق کردم . این یعنی اینکه از من می خواهی تقلید کنی . خدا رو شکر حالت بهتر شده . اما هنوز باید مراقبت باشیم .دیشب رفتیم خونه عزیز جون و آقا جون ، سهمیه مهماتمون رو گرفتیم بعد اومدیم خونه مامانی و بابایی ، مراسم چهارشنبه سوری شما رو به همراه دختر خاله پریا و خاله شیما و .... برپا کردیم . الهی قربونت برم . 

راستی یکی از خاله هات که اسمشون رو هم تو قسمت نظرات ننوشته بودند . ازم خواستند تا جواب سئوالشون رو بدم ، پس بنده  ااعت امر می کنم و پاسخ می دم : و اما سئوال خاله :

یه سوال دارم ازتون دلم می خواد حتما بهم جواب بدین...
من ملیسا جون و خیلی دوست دارم و همیشه وبلاگشو چک میکنم تا از عکسای خوشگلش جا نمونم
و حالا سوالم از شما پدر عاشق اینه اگه یه روزی ملیسا بزرگ شد عاشق بشه... عاشق واقعی مردی که یکم دست و بالش تنگه فقط همین نه هیچ مشکل دیگه ای شما چه عکس العملی به عشق اون نشون میدین آیا ازش میخواین که بین شما و عشقش یکی و انتخاب کنه به صرف اینکه شما براش خیلی زحمت کشیدن؟؟یا کمکشون میکنین دست همو بگیرن یا منصرفش میکنین یا چی؟؟خواهش میکنم جوابمو بدین ممنون میشم .

و اما پاسخ بنده : این حرفهایی که می نویسم شعار نیست ، بلکه چیزی که بهش اعتقاد دارم و خودم هم مصداق بارز سئوال شما بودم . شاید الان گفتن این حرفها برای ملیسا خوب نباشه ، اما خوب این حرفها هم یک واقعیت تو زندگی هست و بالاخره روزی از روزهای خدا ، ملیسای منم بزرگ خواهد شد و مثل تمام آدمها نیاز به یه زندگی جدید خواهد داشت . اما اصولی از نظر من باید تو این قضیه حکمفرما باشه ، اول اینکه معمولا دخترها احساساتی هستند و خیلی زود احساسات پاک و لطیفشون باعث می شه تا فریب بخورند . هممون تو این جامعه بودیم و حتما این قضایا رو دیدیم که چقدر راحت با احساسات پاک و معصومانه یه دختر بازی می شه . پس اول از همه ازش می خوام که واقع بین باشه و با گفتن چند تا کلمه و یا دیدن چند موضوع عاطفی اسیر دام طرف مقابل نشه . از نظر من بهترین سن برای یک دختر برای اینکه بخواد به یک عشق پاک فکر کنه سن 22 سالگی به بعد هستش . البته می دونم که نباید من سن و سال برای ملیسای نازم تعیین کنم اما با توجه به نوع شغلم و چیزهایی که در جامعه دیدم ، تو این سن معمولا دختر خانمها پخته تر عمل می کنند . به هیچ وجه دوست ندارم که دخترم بازیچه دست کسی شه و از خدا تو این مدت خواستم که عاقبت بخیرش کنه و اگر بدونم که بازیچه شده نمی دونم که چه عکس العملی خواهم داشت . دوم اینکه در صورت وجود یک عشق دو طرفه ، تاکید می کنم ، عشق دو طرفه ، و  نه یک هوس یا یک وقت گذرانی و .... مطمئن باشید اگر مطمئن شم که پسری که دخترم دوستش داره ، پسری هست که می تونه خوشبختش کنه ، خودم موجبات عروسیش رو فراهم می کنم . مگر من از خدا جز خوشبختی دخترم چی می خوام .؟ اگر انسانی خوش ذات باشه ، خانواده دوست و وفادار و اهل فعالیت و تلاش ، و تفاوت فرهنگی زیادی با هم نداشته باشند ( که البته در صورت وجود هم با کمی از خودگذشتگی و فداکاری قابل حل هستش ) نداشتن وضعیت مالی مناسب ، مانعی برای رسیدن دو عاشق نمی تونه باشه . تو پستهای اولم اشاره کردم که من از یک خانواده متوسط رو به ضعیف هستم . خودم هم هیچ چیزی نداشتم . بعد از خدمتم ، کمکهای خانوادم  و یک مقدار هم پس اندار خودم ، شروع زندگی ما شد . عروسیمون رو برگزار کردیم ، خونه اولی که رهن کردیم ......تومن داشتیم . خونه دوم رسوندیم به ............ تومن ، و حالا خونه سوم هم ............. خدا رو شکر . با فداکاری همسرم هر روز داریم بهتر می شیم و خیلی با روز اول رهن خوونه تفاوت داریم . مگر من خودم از ابتدا چی داشتم که بعدها بخوام انتظارات دیگه ای داشته باشم . اما تنها چیزی که باعث می شد من قرص و محکم پیش برم و به فرداهای زندگیم امیدوار باشم این بود که همسرم رو دوست داشتم و دارم و اینکه خودم به این باور رسیده بودم که باید تلاش کنم و زندگیم رو بسازم . باید قبول کنم که حالا دیگه من و همسرم باید تا آخر خط پیش بریم ، اینکه اگر همین الان خیلی چیزها برامون یه آرزوست ولی با تلاش و فداکاری می تونیم بهش برسیم . مثل خونه و .....  حالا اگر به این نتیجه برسم که کسی که دخترم دوستش داره ،  شرایط بالا رو درک می کنه و اون هم جامع شرایط بالا هست ، قطع یقین خودم برای جفتشون میشم پدر . همونطور که پدر همسرم هم با این که همین نگرانیهای من رو نسبت به من داشت ، من رو پذیرفت و در حقم پدری کرد .پدر و مادر همسرم  چندین بار تو تنگناهای مالی کمکمون کردند و این چیزی نیست که از خاطر من پاک شه . همونطور که پدر و مادر خودم وقتی دیدند که من به اون بلوغ فکری رسیدم که می تونند به انتخاب من مطمئن باشند ، با وجود تفاوت سطح فرهنگی رضایت دادند تا من با اطمینان قلب و خیالی آسوده پا به زندگی مشترک بگذارم و برام به قول قدیمیها آستین بالا بزنند . من همین الان هم چیزی از خودم ندارم . تنها سرمایم عشقی که به خانوادم دارم و اطمینان به لطفی که خدا همیشه شامل حالم کرده ، اما مطمئنم که به کمک خدا و تلاش خودم و همسرم و فداکاری دختر و همسرم انشالله به همه چیز خواهیم رسید . انشالله که همه به آرزوهای به حقشون برسند . ببخشید بابا جوونم خیلی حرافی کردم . این حرفها خیلی برای تو زوده . بزار اول بزرگت کنم و خدا بهم کمک کنه تا منطقی و اصولی تربیت بشی و اونقدر خانم و ماه باشی که با اولین عشق تو ، منم بهش احترام بزارم چون به تو اطمینان خواهم داشت . به تو و فکر تو . دوستت دارم

الهی فدات شم ببین چه ذوقی کردهماچ

الهی ببین اصلا از فش فشه نمی ترسه ، بچه پرروماچ

اولین حوله تنی ملیسای خوشگلقلب

ملیسا خانم و تجهیزات چهارشنبه سوریتعجب

ملیسا خانم و فرزندان عمه ، امیر مهدی و مهدیه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (90)

کودکانه های من
24 اسفند 90 20:45
سلام نی نیتون خیلی ماهه خدا نگه داره براتون در اصرع وقت و در یه شرایط بهتر میام تمام نوشته هاتون رو میخونم الان یه پدر مهربون رفته تو کما ما داریم براش قرآن رو ختم میکنیم اگه تمایل به یاری رساندن ما داشتید بیاید وبلاگم اعلام کنید من بهتون میگم کجا رو بخونید یاحق
نسترن
24 اسفند 90 21:17
سلااااااااااام بابایی.ماشالله به این دختر ناز و خشگل.عین ماه میمونه.براش اسپند دود کنید. شما بابای مهربون و با احساسی هستین.ملیسای نازم رو ببوسین.راستی ممنون که به وبم سر زدین.من شما رو لینک میکنم.
کودکانه های من
24 اسفند 90 21:25
سلام *جزء پنجم* عجرتان با صاحب الزمان یا حق
کودکانه های من
24 اسفند 90 22:02
بابای ملیسا همین الان به هوش اومد دکترا گفتن معجزه شده
آبجی ِفسقلی
24 اسفند 90 22:16
سلام دختر بسیار زیبایی دارید انشالله که صد تا از این شبها رو بی خطر ببینه
عسل و غزل
24 اسفند 90 22:34
چه دخمل جیگر و ماهی دارید خدا حفظش کنه
مامان یاس
24 اسفند 90 22:37
سلام سپاسگذارم که سرزدید به خونه کوچک ما الحمدالله دختر نورانی دارید خداحفظش کنه خداراشکر که حالش بهتره و دوباره لبخندش را میبینیم چه دختر شیطونی چه کنجکاوه که از فشفشه نمیترسه.
مامان ماهان نفسی
24 اسفند 90 22:39
اول از همه خدارو شکر که دختر گلمون از مریضی خلاص شد دوم افرین به این دختر نترس که بین این همه تجهیزات 4شنبه سوری لبخند رولباشه سوم افرین به این بابا که انقدر برای اینده زیبای دخترش عاقلانه تصمیم میگیره دقیقا مثل بابای من فکر می کنید شاید سنن با هم تفاوت داشته باشید ولی در مورد فکر ازدواج دخترتون همفکر هستید اخه من خوشبختیمو اول مدیون همسر خوبم میدونم وبعد روشنی دل پدرم اگه دوستداشتید میتونید پست عاشقت میمونم بدون هیچ چرایی رو در وب پسر گلم بخونید وببینید که پدرم چقدر غرورشو زیر پاش گذاشت که الان زندگی من باعث سربلندیش شده از طرف من ملیسای خوشگلمو ببوس
مامان رضا جونی
24 اسفند 90 22:43
پس بگو صدای انفجار زیر سر شما بود
کودکانه های من
24 اسفند 90 22:51
بابای ملیسا جون دستای فرشته کوچولوتون رو از جانب من ببوسید بچه ها خیلی پاک اند،خیلی
سمیه
24 اسفند 90 22:57
ای دختر شیطون اینهمه وسیله اتشبازی
مامان دانیال کوچولو
24 اسفند 90 22:59
سلام به دخمل گلم و بابای با احساسش به نظر من باید به غیرت و جربزه طرف نگاه کرد و بعد به عشق و خانواده اش هنوز واسه این حرف ها خیلی زوده ولی اینو بدون بی پولی خیلی خیلی سخته. راستی با اجازه لینکتون کردم هزار تا بوس واسه دختر نازنینم خدا حفظش کنه
رادین عشق زندگی
24 اسفند 90 23:04
سلام عمو ممنون من به وبلاگ ملیسا جون دعوت کردید خیلی دختر نانازی دارد
مامان اميرحسين
24 اسفند 90 23:20
مليسا جان خاله خوب مسلح هستيا مواظب بودي چهارشنبه سوري ؟؟چهارشنبه سوري مبارك
ایلیا پسر قند عسل
24 اسفند 90 23:20
سلام، ماشاالله ملیسا جان خیلی بهتر شده و آثار بیماریش مرتفع شده (عکسها اینو میگند!). خوش به حال ملیسا جان که همچین پدر با احساسی داره
مامانی وروجک
24 اسفند 90 23:32
واای ملیساجون چقدر مواد محترقه ای شیطون نمیاد بهت وروجک باشی کوچولوی ناز
مامان سوگل
24 اسفند 90 23:33
سلام، احوال شما، ای جانم الهی فداش بشم، خیلی خیلی خیلی خوشحالم که ملیسا جون حالش خوب شده و شما خوشحالید امیدوارم که دیگه هیچوقت مریض نشه کوچمولوتون راستی چقدر مواد منفجره پیش این بچه گذاشتین بابا نمیگین خطرناکه
مامان سوگل
24 اسفند 90 23:36
راستی ما خیلی وقته که با افتخار و با اجازتون لینکتون کردیم
مامان امیر مهدی
24 اسفند 90 23:37
عزیز دلم چهاشنبه سوریت مبارک باشه گلم.ووووووواااااای چقدر لوازمات ترقه بازی خطرناکه دختر راستی خداروشکر که خوب شدی ایشالا دیگه مریض نشی گلم
مامان آریام
24 اسفند 90 23:44
سلام و ممنون از لطفتون. دخمل خیلی نازی دارید که واقعا دوست داشتنی هست پسر منم روز تولد پدرش بدنیا اومد. با اجازه لینکتون میکنم
نایسل
24 اسفند 90 23:46
خوج به حال ملیسا چه بابای خوبی داره نمیدونم چی جوابتونو بدم عشق ادمو کور میکنه شاید باید اینقدر باهش دوست باشین و صمییمی که گفتین این مرد مناسب تو نیست با جون دل قبول کنه
خاله هدي ياسمين زهرا
24 اسفند 90 23:50
ماشااله
مامان متین
24 اسفند 90 23:52
سلام بابی مهربون .خداروشکر که ملیسا جنم حالش بهتره .از طرف من ببوسیدش. خیلی خوبه که ملیسا پدری داره ا این همه وجنات .ان شالله گل دخترتون هم ثل خودتون میشه در آینده
مامان الینا
25 اسفند 90 0:06
سلام از اینکه به وب دخملم اومدید و ما رو دعوت کردید به وب ملیساجون ممنون ماشاا... نازو دوست داشتنیه خدا حفظ کنه فرشته کوچولو رو واسه مامان بابای مهربونش .با اجازتون لینکتون می کنم .برای ملیسای عزیز
سحر مامان آراد
25 اسفند 90 0:15
سلام ممنونم که به ما سر زدید ملیسا جون با این همه ترقه و فش فشه میخوای چچکار کنی خانمی؟؟؟؟ خوش باشی
یه مادر تازه
25 اسفند 90 0:18
سلام. ممنون که به وبلاگ خاطرات ما سر زدین. دختر ماهی دارین ماشالله . ایشالله خدا همیشه سالم واستون نگهش داره و بتونه از وجود پدر و مادر با احساسش بهره ببره.
متین مامی ایلیا
25 اسفند 90 1:02
عزییییییییییییییییییییییزم، فسقلی اینهمه تجهیزات واسه چهارشنبه سوری؟ بزرگ شی بابائی واست چیکار میکنه
مرجان مامان پریساجون
25 اسفند 90 1:10
ماشاله به ملیسای گلم.بابایی چقدر مهمااااااات تهیه کردی
مامان علی اصغر
25 اسفند 90 1:27
سلام ممنون که به وبلاگ علی اصغرم سرزدید.شما بابای مهربونی هستید این واسه ملیسا جون هدیه بزرگیه.همیشه و هر لحظه پناه دختر ماهتون باشید ملیسا جونم میبوسمت ایشالا دیگه هیچوقت مریض نشی. با اجازه لینکتون میکنم
سمانه مامان پارسا جون
25 اسفند 90 1:29
چه گل دختر نازی دارید زنده باشه
مامان آرینا موفرفری
25 اسفند 90 2:13
ملیسا جون حسابی خودتو برای چهارشنبه سوری مجهز کردی ای ناقلاااااا. حوله نو مبارک.بابائی انشااله که ملیسا جون خوشبخت می شه.
مامان آتین
25 اسفند 90 2:23
هزار ماشالله خیلی خوشگل و خوردنیه دخملتون خدا حفظش کنه
مامان دنی جون
25 اسفند 90 2:24
فسقلی اولین چهارشنبه سوریت مبارک:به وب ما هم سر بزنیدX
بابای مهرسا
25 اسفند 90 7:48
سلام بابایی هزار ماشالله به ملیسا خانم شجاع خیلی ناز شده عیدتون مبارک
مهسا مامان مرسانا
25 اسفند 90 8:01
ماشاالله به این عروسک.....قربونت برم......
مهسا
25 اسفند 90 8:25
ملیسا جون خیلی شیرین و دوست داشتنیه با اجازتون من شما رو لینک میکنم
سارا
25 اسفند 90 9:18
سلام بابایی ملیسا نکن بچه هول برش داشت اقا نکن جیگرم ترسیده خداجون چقدر نازه این دخمله
آرمین
25 اسفند 90 10:02
چه دختر نازی دارید خدا حفظش کنه
مامان عسل
25 اسفند 90 10:03
سلام. ممنون به وبلاگ عسل سرزدين و مرسي از لطفتون وبلاگ زيبايي داريد . هزار ماشالا يه مليسا خانوم ناز موفق باشيد
مامان امیر پارسه
25 اسفند 90 10:21
عزیزم چه دختر گلی پسر منم 5 ماه و 23 روزشه عزیزم امیدوارم بات همیشه خنده رو لبات باشه
مامان یاسین
25 اسفند 90 11:00
سلام خدا رو شکر حال ملیسا جون بهتر شده و دست بابایی و مامانی درد نکنه که اینقدر برای بهبود ملیسا جون زحمت کشیدند
مامان سانلی
25 اسفند 90 11:13
ملیسا جون دفعه پیش که دیدمت خیلی گذشته امروز که به دعوت بابایی اومدم پیشت کلی تعجب کردم ماشاا.. خیلی بزرگ شدی و خیلی هم ملوستر و زیباتر .بابایی امیدوارم خدا صحیح و سالم و زیبا براتون نگهش داره به شرطی که اول دکترش کنین بعد شوهرش بدین
نیکی
25 اسفند 90 11:44
دخترتون خیلی نازه.....خیلی خوشگله....عاشقشم...از طرف من یه ببوسینش
مامان آرینا
25 اسفند 90 11:46
سلام به بابای ملیسا خانمی وسلامی به نی ملوسی،از اینکه به ما سر زدید ممنون به من ودخملم لطف کردید.....راستش من لینک با دوستان و... درست بلد نیستم.... ماشاالا دختر شیرینی دارین،چه عکسای مامانی.....خدا براتون نگهش داره... (همیشه کنار همسر و نی نی شاد باشید)
نیکی
25 اسفند 90 11:46
راستی لینکتون کردم
r.memorial
25 اسفند 90 12:18
سلام ممنون که به ما سر زدین . پرنسس کوچیک شما واقعا ناز . با وجود اینکه زیاد از دختر خوشم نمیاد ولی اعتراف میکنم که خیلی ماه . خوش به حالش که یه بابای عاشق داره ...
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
25 اسفند 90 12:54
چه دخمل نازنینی. یه عالمه بوسسسسسسسسس
هدیه جووووووووووووووون
25 اسفند 90 13:27
سلام ای جوووووووووووونوم با این همه ترقه و ... میخوای چکار کنی ماشالا خدا حفظت کنه
مامان بابای نریمان
25 اسفند 90 13:36
سلام نوشته های زیبایی دارید روی ماه دختر گلتون رو میبوسیم امیدوارم همیشه سالم و سرحال باشه ممنونم که به وبلاگ پسرمون سر میزنید در ضمن امدروارم صدها چهارشنبه سوری دیگه هم بهتون خوش بگذره پیشاپیش سال نو مبارک
مامان بابای نریمان
25 اسفند 90 13:50
سلام با اجازه تون شما رو به لینک دوستانم اضافه کردم اگر تمایل دارید ما رو به اسم نریمان دلیل زندگی ثبت کنید با تشکر
مامان آرینا
25 اسفند 90 14:10
سلام. به به چه نی نی نازی. خدا حفظش کنه. ماشاالله شجاع هم که هست. خوش به حال ملیسا عسلی که بابای به این مهربونی داره.
ثمین
25 اسفند 90 14:43
سعیده
25 اسفند 90 14:47
خوشحال شدم که به وبم سر زدین ماشالله خدا دخترتون رابراتون حفظ کنه من کاملا معتقدم که خداوند بعد از ازدواج برکتش را زیادتر میکنه چون این اتفاق تو این 3 سال ازدواج برای ما هم افتاد و هرسال به لطف خدا نسبت به سال قبل اوضاع بهتری داشتیم خداوند برکت زندگیتان را بیافزاید
مرضیه
25 اسفند 90 16:46
سلام به روی ماه ملیسا خوشگله و پدر مادر مهربونش ایشالا که ملیسا خانوم سلامت باشه زیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ بشه پسر ماهم دیگه نزدیکه که بیاد ، ایشالا که سالم و به سلامتی بیاد و از دوستای ملیسا خاتون بشه برای ما هم دعا کنید
مامان ایلیا
25 اسفند 90 16:52
سلام عید پیشاپیش مبارک خدا حفظش کنه واقعا دختره نازی دارین خیلی ممنون از نوشته های خالصانه و صادقانه خیلی بدلم نشست
mina
25 اسفند 90 17:05
سلام ملیسا جون خیلی ماهه خدا واستون سلامت نگهش داره و سایه پدر و مادرش بالای سرش باشه مرسی از اینکه به وبلاگ نی نی من سر زدید دعا کنید سالم به دنیا بیاد
کودکانه های من
25 اسفند 90 18:50
بابای ملیسا: من تا آخر خوندم این پست رو آفرین به روشن فکر بودن شما منم یه سوال دارم معنی اسم ملیسا یعنی چی؟ یه دعوا هم دارم بچه رو گذاشتید میونه اون همه مهمات؟ نگید بی خطره
خاله سارا
25 اسفند 90 19:08
قربون ملیسای عزیز ایشااله همه چهارشنبه های عمرت به گرمی و روشنی چهارشنبه آخر سال باشه . بابای ملیسا من وبلاگ ملیسا رو لینک می کنم
نگار(مامان سام)
25 اسفند 90 19:30
ملیسا جون اولین چهار شنبه سوریت مبارک. به به اولین چهارشنبه سوری اینقدر تجهیزات ترقه داری ماشالله. خیلی دختر ناز و خوشگلی دارین خدا حفظش کنه.ممنون که به وب ما هم سر زدید.با اجازه لینکتون میکنم.
مامان محمدرضا
25 اسفند 90 21:00
سلام خدا حفظش کنه چه دختر ماهی ماشاالله چه چهره معصومی همیشه زیر سایه شما و همسرتون سلامت باشه الهی خوشحال میشم ملیسا جون رو تو لیست دوستان وبلاگ گل پسرم اضافه کنم البته با اجازه تون
مامان محمدرضا
25 اسفند 90 21:03
اولین چهارشنبه سوری خانم کوچولو هم مبارک باشه خدایا در این روز زیبا و به یاد ماندنی خودت همیشه مواظب گلهای کوچولو باش
گلناز مامان شایلین
26 اسفند 90 1:02
آفرین به شما بابای مهربون و با حوصله کمتر پیش میاد پدر ها اینقدر به فکر وبلاگ نویسی بچه هاشون باشن خیلی دختر ملوس و نازی دارین خدا براتون نگهش داره
مامان اميرعلي
26 اسفند 90 1:07
_♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\__♥ _♥___\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ فداي مليساي خوشگل
مامان و بابای ایلیا نفس
26 اسفند 90 1:56
سلام بابای مهربون ملیسا جونی.حرفاتون واقعا تاثیر برانگیزه خیلی واسمون جالب بود که یه پدر عاشق با چه عشق زیبایی اینقدر دختر کوچولوشو دوست داره و به فکر آینده اش هست.این خانم خانما ایشالله با این خونواده ی گرم و پر از محبتش خوشبخت میشه.سربلند باشید
مامان یسنا
26 اسفند 90 16:47
$$$$$$$______$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ______$$$$$$$$$$$$$$$$$ ________$$$$$$$$$$$$$ ___________$$$$$$$ _____________$$$ ______________$ سلام آپم زود بیا اولین 4شنبه سوریت واولین عیدت رو تبریک میگم گلکم
مامان النا
26 اسفند 90 18:25
سلام نازی تو چقدر چشای خوش رنگ و زیبایی داری نازدونه ازاینکه به دخترم سرزدی ممنونم با اجازه ات من لینکت کردم
مامان امیر مهدی
26 اسفند 90 20:10
ای کاش که هر لحظه بهاری باشی هر روز پر از امیدواری باشی هر ۳۶۵ روز امسال سرگرم شمردن هزاری باشی! نوروز پیشاپیش مبارک
مامان سوگل
26 اسفند 90 20:58
میگن وقتی بهار داره میاد باید از چند روز قبل گل رو خبر کرد/ می خواستم ملیسا جون رو خبر کنم بهار چند روز دیگه میاد... پیشاپیش بهار قشنگت مبارک عزیز دل وبلاگیها
آرشیدا کوچولو
27 اسفند 90 2:20
عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد.خلوت گرم کبوتران مست.نرم نرمک میرسد اینک بهار.خوش به حال روزگار.سال نو مبارک عیدی ما به شما لبخند زیبای فرزندتان در وب ما
مامان نادیا و نلیا
27 اسفند 90 11:55
دخترتون خیلی ماهه خدا حفظش کنه.... به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم
شیدا مامان پارسا
27 اسفند 90 15:39
سلام.واقعا معلومه که چقدر عاشق دخترتون هستین.خدا براتون حفظش کنه.سال نو پیشاپیش مبارک.
مامان ساینا
27 اسفند 90 17:26
سلام.پیشاپیش اولین سال نو در کنار ملیسا جون رو بهتون تبریک می گم. انشاله سال خوب و پربرکتی داشته باشید.
شیوا
27 اسفند 90 17:59
سلام ماشالله به این دختر ناز و دردونه خدا براتون حفظش کنه موقع تحویل سال نو ما رو فراموش نکنین
مامان باران
28 اسفند 90 10:07
خیلی جالبه که یه پدر اینطوری برای دخترش بنویسه شاد باشید
مهسا
28 اسفند 90 13:12
نوروز ... یادگار دین زرتشت، مهر کوروش، جام جمشید، تیر آرش، عشق بابک بر همه ایرانیان مبارک و فرخنده باد.
سينا
28 اسفند 90 16:35
سلام چه خبره باباي بي احتياط بچه مي تركه با اين همه مواد منفجره مواظب باشيد
مامان گیلاس
28 اسفند 90 16:40
با سلام . در آستانه فرا رسیدن ” عید نوروز باستانی ” و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما و خانواده محترمتان داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی ، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی ، عزت و کامیابی را آرزومندیم . فرارسیدن نوروز و سال نو را شادباش میگویم . برایتان تندرستی و نیکروزی در سال نو آرزو دارم . باشد که سالی سرشار از شادی و کامروایی داشته باشید .
مامان نسترن
28 اسفند 90 17:05
یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد تنها دل ساده ایست دارایی ما آن هم شب عید تقدیم تو باد پیشاپیش سال نوی شما خونواده کوچیک وصمیمی مبارک
مامان آراد
28 اسفند 90 19:42
خدارو شکر خاله جون انگار خیلی بهتری...ایشالا همیشه سلامت باشی... در ضمن بابایی هیچ وقت از ملیس جون نخوایین که بین شما و عشقش یکیتونو انتخاب کنه...من به جای شما باشم حمایتش میکنم..نه اینکه بخوام یکیمونوانتخاب کنه..
خاله بهاره
28 اسفند 90 22:29
سلام ممنون که به من جواب دادین. ایشالا که 3 تاییتون خوشبخت باشین. ببخشید که دیر اومدم ولی همیشه میام دلم برا ملیسا جون تنگ شده بود ایشالا ببینم که روزی بزرگ شده... خودش نویسنده این وبلاگ شده ایشالا که خوشبخت باشین و سال خوبی داشته باشین (خیلی دوسش دارم) ممنونم که به سوال من اهمیت دادین
مامان امیرناز
28 اسفند 90 22:37
وایی بابایی چه کار خطرناکی ناز دختر و گذاشتین بین این همه وسایل خطرناک پیشاپیش سال نو مبارک ایشالا سال خوبی داشته باشین
مامان آریام
29 اسفند 90 0:00
سلام سال نو مبارک امیدواریم سالی بسیار خوب در پیش داشته باشید و همواره شاد و سلامت نوروز را جشن بگیرید
مامان تنها
29 اسفند 90 0:04
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند اميدوارم سال خوبي داشته باشين.
ترنم
29 اسفند 90 19:13
ممنونم بابایه مهربون امیدوام هر چی شادیه تو این سال جدید نصیب شما بشه و در کنار دخمل نازتون و همسر گرامی همیشه خندون تندرست باشید
مامانه ملیکا
29 اسفند 90 20:23
بوی عیدی بوی سیب بوی کاغذ رنگی بوی ماهی دودی وسط سفره عید بوی یاس جانماز ترمه مادر بزرگ با اینازمستونو سر می کنم دوست خوبم پیشاپیش سال نو رو به خونواده کوچیک وصمیمیت تبریک می گم
مامان متین
1 فروردین 91 1:44
بی اجازت دفتر ۳۶۵ برگ جدیدت رو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه نوروزتون مبارک
مامی نسیم( مامام ملودی )
1 فروردین 91 11:47
ماشا الله به این دخمل ناناز. انشا الله سال خوبی رو در پیش رو داشته باشید . ملیسا جون و ببوسید
بابای ملیسا
1 فروردین 91 14:42
از خدا پرسید : اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای ، آرزو کردن چه سود دارد ؟خداوند خندید و گفت : شاید در سرنوشت نوشته باشم : هر چه آرزو کرد . ضمن تبریک سال نو خوشحال میشم از وبلاگ ملیسا با موضوعیت اولین عید ملیسا دیدن کنید و خوشحالتر اینکه عید ملییسا رو با نظرات قشنگتون سبز تر و زیبا تر کنید .
خاله بهاره
6 فروردین 91 16:31
شال نوت مفالک باشه عخش خاله
ثمین
16 فروردین 91 19:43
ماشاله چ ناز بیده دخمل تون... زنده باشه