ماه پیشونی بابا ، سلام ، سلامی به گرمای عشق به دختر عزیزم
سلام بابا جونم . بالاخره فرصت شد تا بیام و برای تونازنین از روزگار گذشته بنویسم. عرض کنم اتفاقاتی که تو این مدت افتاده : بالاخره بابا از پایان نامه خودش دفاع کرد و با نمره 18.5 قبول شد . این مدت تحصیل من باعث شد تا خیلی ها اذیت بشن و همچنین منم کمتر بتونم وقتم رو برای تو و خانوادم بزارم . مخصوصا بابایی و مامانی که تو این مدت خیلی زحمت کشیدند و ارتقاء تحصیلی من دست رنج زحمات و الطاف عزیزان زیادی هستش. مامانی و بابایی ، مامان و حتی تو نازنین دخترم .برای دفاع با بابایی و مامانی و عمو حمید و خاله شادی و آریا و پریا رفتیم محمود آباد .البته جای عمو سامامن و خاله شیما خیلی خالی بود . از یکشنبه تا روز جمعه . جالب بود بابا توی بهشهر یه کارمالیاتی داشت که باید برای عمو سامان انجام می داد . از صبح ساعت 8 اسیر من بود تا ساعت 5 عصر که برگشتیم. همه با خانواده و همسراشون اومده بودند برای دفاع از پایان نامه ، منم با پدر خانمم رفته بودم . جالبه نه؟ البته بابایی طفلک نیومد داخل دانشگاه و طبیعت بهشهر رو بیشتر نظاره کرد .اونجا شما کلی آب بازی کردی و با دختر خاله و پسر خالت بازی کردی. بالاخره ماه رمضان هم با اومدن عید سعید فطر تموم شد . کاش ما آدمها یاد بگیریم که اولین اصل برای خدا انسان بودن آدمهاست ، اینکه عطوفت و دل رحمی داشته باشند . فلسفه روزه این نیست که فقط گرسنگی بکشیم تا بفهمیم فقرا چی می کشند، بلکه روزه برای اینه که با درک گرسنگی ، کاری بکنیم تا هیچ طفل معصومی گرسنه سر رو بر بالین نزاره ، هیچ مادری بدلیل نداشتن تغذیه مناسب ، ناتوان از شیر دادن به نوزادش نباشه .هر کسی به اندازه خودش بابا میتونه این انسانیت رو معنا کنه .بابا وقتی دیدم که فرصت نمی کنم تا مثل قبل بیام و برات بنویسم یه کتاب نقاشی 365 صفحه ای برات گرفتم که با هم می شینیم رنگش می کنیم و من در انتها از اتفاقات اون روز و کلا حسم نسبت به آدما و روزگار برات می نویسم تا هم خاطره ای برات باشه و هم بتونم بطور غیر مستقیم راه و رسم زندگی رو بهت درس بدم .امروز روز جمعه و قراره بابیی و مامانی و خاله شیما ناهار بیان خونمون. مامان یه آبگوشتی بار گذاشته که عطرش فضا رو پر کرده.بابا کلی عکس برات اینجا میزارم.عکسهایی که خاطره ساز و یادآور روزهای خوب گذشته در آینده خواهد بود . ایشالله همه بچه ها در کنار پدر و مادراشون علیرغم وجود مشکلات فراوان ، روزهای خوب و خوشی رو سپری کنند.
اینجا با خانواده رفته بودیم باغ پرندگان تو منطقه لویزان. به همه بابا و مامانا پیشنهاد میکنم حتما یه سر برن به این باغ ، از خیلی جاهای تفریحی دیگه بهتره.
این هم عکسهای متفرقه شما جیگر خانم
توی عکس بالا زخم رو صورت شما اثر هنری و دستی آریا خان ، پسر خاله شیطون شماست که نتیجه نوعی عکس العمل طبیعی مخلوقاتی بنام پسر در برابر آتش افروزی های شما دختر خانم شیطون بلا هست.
این هم یه نمونه از کتاب نقاشی شما که تا حالا فکر کنم 40 صفحه از اون رو نقاشی و نگارش کردیم .
و این هم تصاویری از سفر ملی خانم به شمال جهت دفاع بابا از پایان نامش