ملیساملیسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

ملیسا ؛ هدیه آسمانی

دخترم، ملیسای بابا، از وقتی که پا به این دنیای خاکی گذاشتی، شروع به نوشتن کردم، نوشتم از عشق پدری که عاشقانه دخارش رو دوست داشت. بمونی یرام با

جشن تولد شش سالگی و جشن پیش دبستانی ملی خانم

سلام به دختر ماه خودم.خانم خوشگله تبریک میگم خدمتتون.بله.شما امسال ایشالله می ری پیش دبستانی .الهی فدات بشم هفتم مهرماه جشن پیش دبستانی شما نازنین دخترم گرفته شد و من و مامان هم تو جشن شما شرکت کردیم. توی جشن خانم مجری پرسید بچه خوب چه ساعتی باید از خواب بیدار بشه؟دیدیم صدای ملیسا خانم از اون جلو میاد که مامان،مامان وقتی هم که ما کلی خودمون رو بالا پایین انداختیم تا شما از تو جمعیت ما رو ببینی. بعد از اینکه به رویت حضرتعالی رسیدیم،سئوال کردید که مامان من ساعت چند از خواب بیدار میشم؟فدات بشم .تمام اولیاء زدند زیر خنده.قربونت برم بابا.بعد جشن هم رفتیم تو کلاسها و با هم عکس انداختیم . من نیم ساعت نشستم روی نیمکتها و یاد گذشته ها و دوران قدیم کردم بابا.یادش بخیر.شما هم ایشالله بزرگ می شی و مدارج بالا رو طی می کنی و دلت برای تمام این روزها تنگ میشه .اما یک واقعه دیگه هم داشتیم و اون هم جشن تولد شما بود ببخشید بابا اگر با تاخیر دارم این پست رو مینویسم.خیلی سرم شلوغ بود دخترم. راستی بابا جون یادت نره، جشن تولد من هم بود . آخه میدونی بابا ، من متولد 30/06/1360 هستم و شما هم متولد 30/06/1390 یعنی یک فاصله سی ساله و البته نقطه اشتراک روز تولد. ایشالله که همیشه سلامت و پایدار باشی.بیا دعا کنیم تا خدای خوب ومهربون حافظ و نگهدار تمام بچه های معصوم و دوست داشتنی و همچنین پدر و مادرهای مهربونشون باشه.آمین

یک مورد دیگه اینکه یه مجتمعی به نام شهر کودک تو تقاطع باقری رسالت باز شده که در نوع خودش زیباست و می تونه نیازهای کامل پدر و مادرها رو برای فرزندانشون تامین کنه. یه شهر بازی فکری و مهارتی خوب هم داره که شما کلی ازش لذت بردی. بیا به خاله ها و عموها پیشنهاد بدیم که حتما سر فرصت یه سر به اونجا بزنند.. در انتها چند تا از عکسهای شما مهربون رو اینجا می زارم.

پسندها (8)

نظرات (1)

مامان راضیه
10 مهر 95 0:58
سلام ملیسا جان تبریک میگم عزیزم پیش دبستانی رفتنت را..انشالا دانشگاه رفتنت