سفر رامسر
سلام دختر نازم . الان که دارم این نوشته رو برات می نویسم هفتم تیر ماه سال هزار و سیصدو نود و پنج و بیست و سوم ماه رمضونه.
گل دخترم چند روز پیش بعد از تموم شدن امتحانات ترم من و مامان و کلی خستگی ، تصمیم گرفتیم یه سر بریم شمال. اونم کجا؟ رامسر. هوا کلا خوب بود . من و شما و مامان و بابایی و مامانی و عمو حمید و خاله شادی و پریا و آریا. کلی بهمون خوش گذشت . مخصوصا دریا رفتن به شما خیلی چسبید و دائم می گفتی بریم دریا . البته عمو سامان و خاله شیما غائب جمع ما بودند اون هم به یک دلیل خوب . که ایشالله بعدا ازش رونمایی میشه من که خیلی مشتاقشم
چهار روز اونجا بودیم و حسابی خوش گذشت .از کنار روستای کتالم که حبیب محبیان خواننده مرحوم که در اون ساکن بود و چند روز پیش به رحمت خدا رفت رد شدیم ولی بخاطر ضیق وقت نشد که از نزدیک فاتحه بفرستیم ، رفتیم تنکابن.لاهیجان.رشت.جواهر ده و جنگل صفا رود ، بازار روز رامسر و .... خلاصه کلی به شما و اریا و پریا خوش گذشت . الهی فدات شم . این پایین چند تا از عکسهای سفرمون رو میزارم .
راستی بابا دو ماه پیش هم با پرهام رفتیم شهر بازی ارم . اونجا هم کلی به شما خوش گذشت . چند تا از عکسهای شهر بازی رو هم براقرار می دم تا به یادگار بمونه.
قربونت برم امسال باید بری پیش دبستانی. من دلم نمیخواد . اخه تو هنوز اندازه فنچی و نمیتونی از حق خودت دفاع کنی. تا حرف بهت بزنند اون دل کوچولوت می شکنه. الهی قربونت برم من واقعا دوست دارم از سال بعد بری پیش دبستانی. اما مامان مصره ئو اصرار داره. قربونت برم.فکرش رو بکن مقنعه بپوشی با مانتو. الهی.
این عکس نمایی از جنگل صفا رود هستش . به همه عزیزان پیشنهاد می کنم تشریف ببرن.تو مسیر جواهر ده
خواب ناز ملیسا خانم و پریا و اریا در راه جواهر ده در خودرو
این هم تصاویر حضور پرهام خان و ملیسا خانم در شهر بازی