دختر نازم ، تاج سرم . الهی قربونت برم یه بهار دیگه رو داریم درک می کنیم
دختر نازم سلام . سال نو مبارک عزیزم . قند عسل بابا ، خوشگل و مهربون بابا ، الهی فدات شم مه جبین دخترم ، الان که دارم این متن رو برات می نویسم ساعت 01:50 ظهر جمعه مورخه 13/01/95 هستش ( تو روز سیزده بدر ، هوا سرده و بارونی و احتمالا یه سر می ریم بیرون و دور می زنیم ) . راستش امسال عید رو خیلی خوب شروع نکردیم . برای عمو سعیدت مشکلی پیش اومد که تا ایست قلبی پیش رفت و با لطف خدا و تلاش کادر بیمارستان ، عمو سعید سی ساله به زندگی برگشت و توسنت یه بهار دیگه رو ببینه . بیا به رسم دیرین ، دستای مهربونت رو به سمت آسمون بگیر و از خدای مسلمونا ، زرتشتی ها ، مسیحیان ، یهودی ها و ... که همون خدای واحد و مهربون هست بخواهیم تا همه بیماران رو شفا بده و خوشی و سلامتی رو بهشون هدیه کنه. بیا از خدا بخواهیم که بحق خانم فاطمه زهرا و تمام اولیاء الهی هر چی کودک و نوزاد بیمار هست رو به خاطر آه دل پدر و مادراشون شفا بده .
خوب خانم خانما این چند روز به شما خیلی خوش گذشت . کلی با پریا ، آریا ،پرهام، امیر مهدی و مهدیه رفتی شهر بازی ، پارک ، فروشگاه و ... و خیلی بهت خوش گذشت . خدا رو شکر . الهی فدات شم . این ایام عیدی باعث شد تا یه مقداری بیشتر در کنارت باشم و کلی لذت بررم از لحظات با تو بودن . دوستت دارم ناز گلم . چند تا عکس برات اینجا می زارم خانم خوشگله.